
ادعا میشود که در زندگی فردی هوش (IQ) بهتنهایی لازمه موفقیت محسوب نمیشود و هوش دیگری به نام هوش هیجانی از اهمیت بیشتری برخوردار است. در معاملات نیز تحلیلگری بهتنهایی موجب موفقیت در بازار بورس نمیشود، بلکه تحلیلگری به همراه رعایت اصول روانشناسی بازار بورس و معامله گری باعث موفقیت فرد در بازارهای مالی میشود.
در بازارهای مالی یکی از عمده ویژگیهایی که افراد در انجام خرید و فروش دارند این است که به طرح خود پایبند نیستند. دلیل این امر این است که اکثر معامله گران در زمان معاملاتی بازار، طرح خرید خود را مینویسند و این ازلحاظ معاملاتی کاملاً اشتباه است؛ زیرا در این زمان، ذهن هیجانی کاملاً بر ذهن منطقی غلبه دارد.
بهترین رفتار معاملاتی این است که تحلیل و طرح خود را در شب قبل از بازار بنویسید. به این دلیل که در این زمان معامله ای انجام نمیشود و ذهن منطقی شما کاملاً بر ذهن هیجانی مسلط است. این باعث میشود با تمرکز کافی سهام را تحلیل کنید یا سهام مناسبی برای خرید انتخاب نمایید.
در زمان معاملاتی بازار با بررسی طرح معاملاتی خود که شب قبل آماده کردید هیچگونه هیجانی نمیتواند شمارا تحت تأثیر قرار دهد و درنتیجه بهترین عملکرد را خواهید داشت.
یکی از دلایلی که ذهن معامله گر دچار آشفتگی میشود و نمیتواند معاملات صحیحی انجام دهد، انتظارات غلط از بازار است؛ یعنی وقتی معامله گر سهمی را خریداری میکند، نسبت به آن سهم خوشبین میشود و مطمئن است که آن سهم رشد خواهد کرد.
این اطمینان و خوشبینی افراطی باعث میشود که معامله گر حتی در زمانی که سهام وی در روند نزولی قرار میگیرد، سهم را نفروشد و این خوشبینی و امید واهی نسبت به سهم ممکن است منجر به زیان شدید معامله گر شود. بالعکس زمانی که معامله گر سهمی را تحلیل میکند و میداند که با توجه به تحلیلی که انجام داده سهم خوبی است، اما دریافت اخبار نادرست منجر به بدبینی فرد نسبت به آن سهم میشود. در این زمان از خرید آن سهم منصرف میشود و باعث میشود که سهم مناسب را با بدبینی ناشی از اخبار نادرست از دست بدهد.
یکی از پراهمیتترین آیتمهای معامله گری این است که نسبت به تحلیل خود پایبند باشید؛ زیرا زمانی که بازار دچار روند نزولی میشود، تمام تحلیلها ضعیف عمل میکنند.
زمانیکه در بازار نزولی، معامله گر سهمی را تحلیل کند و روند سهم بر خلاف تحلیل وی باشد؛ او گمان میکند که تحلیلش دارای نقص بوده است.در این موقعیت معامله گر ممکن است از روش تحلیلی دیگری استفاده کند و اگر بهصورت اتفاقی آن سهم جدید بازدهی مناسبی داشته باشد، او نسبت به تحلیل اولیه بدبین میشود. معامله گر به تحلیل دوم که ممکن است حتی ضعیفتر از تحلیل اول باشد، جذب میشود. بعد از مدتی و انجام چند خرید با تحلیل دوم سهم ها بازدهی موردنظر را ندارد. ذهن معامله گر مجدد آشفته میشود و پیدرپی تحلیل خود را تغییر میدهد و این باعث میشود در بازار شکستخورده و ایراد را از بازار بداند!
در بازار بورس ترس و طمع زمانی ایجاد میشود که شما سهمی را در یک قیمت خریداری کردید و پس از خرید دچار افت قیمت شده است. در این زمان ذهن معامله گر این دستور را میدهد که سرمایه شما دارد از بین میرود و این باعث میشود که خارج از طرح و بر اساس هیجانات ناشی از بازار تصمیم درستی نگیرید و معاملات اشتباهی را انجام دهید.
تنها راه مقابله و برخورد با آن داشتن یک طرح معاملاتی است. اگر معامله گر قبل از خرید یک سهم، از همه جهات سهم را بررسی کرده باشد و از همان ابتدا بهصورت دقیق، نقطه ورود و خروج از سهم را مشخص کرده باشد، باعث میشود در بازار با افتوخیز قیمت دچار ترس و هیجان نشود و فقط به طرح معاملاتی خود متمرکز شود.
طمع زمانی به وجود میآید که معامله گر سهمی را خریده باشد و قیمت سهم با رشد قیمتی خوب مواجه شود. با اینحال که همه تحلیلها نشان میدهد که موقع فروش سهم است و جایی برای رشد بیشتر قیمتی نیست اما ذهن معامله گر براثر جو روانی، طمع میکند و سهم را باوجوداینکه طرح، به نقطه خروج رسیده است، سهم را نمیفروشد و میخواهد بیشتر سود کند و ممکن است سهم وارد روند نزولی شود و درنهایت سبب میشود که معامله گر سود زیادی را از دست بدهد یا حتی دچار زیان شود.
یکی از عواملی که باعث میشود ذهن معامله گر آشفته شود و نسبت به تحلیلات خود پایبند نباشد، وجود اخبار نادرست و نامرتبط است. بسیار بودن حجم اخبار و اطلاعات منتشرشده از سرویسهای خبری، ممکن است معامله گر را دچار سردرگمی کند و حتی برداشت او از تأثیر این اخبار بر روی روند سهام را دچار اشتباه کند. در کنار این مطلب وجود اخبار نادرست و کذب که از طریق افرادی سودجو با هدفهای مختلف منتشر میشود ممکن است تحلیل معامله گران را دچار سوءبرداشت کند و آنها زیانآورترین معاملات را انجام دهند.
در بازار بدون درکی از اخبار درست و غلط و فقط با استفاده از تحلیل صحیح میتوان روند را پیشبینی کرد. به گفته نیکلاس دارواس که از معروفترین معامله گران بازار مالی است: یکی از بزرگترین دشمنان در بازار گوشهای معامله گر است.
تحلیلگری تنها ۲۰ درصد از مسیر موفقیت در بازار است ۸۰ درصد دیگر بحث معامله گری است؛ زیرا در بازار هیجانات و مسائلی وجود دارد که باعث میشود شما به تحلیلات خود عمل نکنید؛ بنابراین یک ذهن آماده و منظم در بازار باعث میشود تصمیمات درستی بگیرد و یک معامله صحیح انجام شود.