
موضوعی که رمزارزها را شدیدا خاص میکند غیرمتمرکز بودن آنهاست.
در واقع متمرکز بودن، یکی از ماهیتهای اصلی ارزهای رمزنگاری شده است.
غیرمتمرکز بودن باعث میشود این ارزها بدون وجود هیچ شخص سومی و تنها بین دو طرف معامله جابجا شوند.
این ویژگی دست تمام سازمانها، دولتها، افراد قدرتمند و شرکتها را از دستکاری در سیستم ارزهای دیجیتال کوتاه کرده است و برای محقق کردن سیستم غیرمتمرکز نیاز به برخی سیستمهای نظارتی با کمک خود کاربران است.
برای این منظور دو الگوریتم Proof Of Work و Proof Of Stake طراحی شدهاند که در مورد هردوی آنها در این مقاله صحبت خواهیم کرد؛ اما تمرکز اصلی ما در این مقاله روی کوینهای دارای الگوریتم Proof Of Stake خواهد بود و دلایل بهتر بودن آن نسبت به Proof Of Work نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
کوینهای دارای الگوریتم اثبات کار (Proof Of Work) راه را برای پیشرفت رمزارزها کاملا باز کردند اما هم اکنون تمام شاخصهها به این موضوع اشاره دارند که آینده رمزارزها در دستان کوینهای دارای الگوریتم اثبات سهام (Proof Of Stake) است و این کوینها بازار ارزهای دیجیتال را تحت سلطه خود درخواهند آورد.
Proof Of Stake درست به اندازه Proof Of Work قدرتمند عمل میکند و کاربرد دارد و در عین حال به اندازه Proof Of Work در فرایند استخراج ارز دیجیتال، وقت و انرژی را تلف نمیکند.
در ضمن POS (Proof Of Stake) مزیتهای اقتصادی زیادی را برای کاربرانش به ارمغان میآورد که از جمله آنها میتوان به توانایی اجرای مسترنودها (Masternodes) اشاره کرد.
همانطور که قبل گفته شد و احتمالا میدانیم یک اکوسیستم غیرمتمرکز هیچ مرکز و شخص خاصی را برای کنترل کردن تمام فعالیتها ندارد که این موضوع آن سیستم را از خطرات و فسادهای موجود در سیستمهای متمرکز در امان نگه میدارد.
حال سوال مهمی که احتمالا ذهن بسیاری از شما را به خود مشغول کرده این است که پس سیستم غیرمتمرکز چگونه کار میکند؟
تصمیمات مهم در مورد آن چگونه گرفته میشود و آیا امکان دارد که بدون حضور هیچ مرکز کنترلی کاری پیش برود؟
در یک سیستم متمرکز یک شخص اصلی و مرکزی مسوول اتخاذ تمام تصمیمات است؛ ولی یک شبکه غیرمتمرکز این موضوع را به طور کامل حذف نکرده و بلکه از یک “پروتکل توافق جمعی” استفاده میکند.
توافق جمعی یک روش بسیار مناسب برای رسیدن به یک تصمیم مشترک در یک گروه است.
در یک پروتکل توافق جمعی رایهای یک جامعه بزرگ در نظر گرفته میشود و سود و زیان تعداد محدودی از افراد قدرتمند اهمیتی ندارد.
توافق جمعی سعی میکند به نظری برسد که برای تمام گروه خوب بوده و به در راستای پیشرفت و سود تمام گروه باشد.
اگر بخواهیم یک دید ایدهآل به تعریف این عبارت داشته باشیم، توافق جمعی میتواند شامل یک سری افراد که در تمام جهان پراکنده شدهاند، باشد که در جهت برابری و عدالت بیشتر برای تمام اعضای جامعه تلاش میکنند.
روشی که برای توافق جمعی به کار میرود با نام “مکانیسم توافق جمعی” شناخته میشود که در ادامه میخواهیم در مورد این اصطلاح بیشتر صحبت کنیم.
طبق تعاریف ارایه شده، این مکانیسم شامل چندین بخش اصلی است:
این ویژگیهایی که در بالا به آنها اشاره شد به طور کلی مکانیسم و یا پروتکل توافق جمعی نامیده میشود؛ اما در ابتدای به وجود آمدن بیتکوین، ساتوشی ناکاموتو، خالق بیتکوین، سیستم توافق جمعی را تغییر داده و یک بحث جدید با نام توافقهای جمعی ناکاموتو معرفی کرد. پیشنیازهای این چنین سیستمی موارد زیر هستند:
یک ویژگی خاص در مورد توافق جمعی ساتوشی ناکاموتو بحث “سختی” یا difficulty است. سختی میتواند به عنوان مفهومی از کار، منابع و یا دارایی و پولی باشد که هر عضو باید برای ایجاد یک بلاک جدید سرمایهگذاری کند.
سختی در موارد زیر به کمک شبکه میآید:
در ادامه بالاخره از مقدمات و تعاریف اولیه خارج شده و دو تا از مهمترین فاکتورهای توافق جمعی ناکاموتو را مورد بررسی قرار میدهیم:
در این مطلب قصد نداریم که به جزییات Proof Of Work یا POW بپردازیم و در مورد آن توضیحات طولانی بنویسیم؛ ولی برای اینکه یک ایده اولیه در موردش داشته باشید چند خط زیر را در مورد POW بخوانید.
به طور کلی سیستم توافق جمعی POW شامل ماینرهایی است که با استفاده از قدرت محاسبات قدرتمند و تجهیزات قوی، معماهای رمزنگاری شده سخت را حل میکنند.
اگر کسی بتواند مساله و یا معما را به درستی حل کند، بلاک آنها به بلاکچین اضافه میشود و به ازای کاری که انجام دادهاند یک بلاک پاداش دریافت میکنند که در حال حاضر شامل 12.5 بیتکوین میشود و تا سال 2020 این مقدار به 6.25 بیتکوین تغییر پیدا میکند.
متاسفانه POW دو مشکل اساسی دارد:
به همین دلیل است که بسیاری از پروژهها تمرکز خود را به سمت اثبات سهام یا Proof Of Stake بردهاند که در ادامه از آن با POS یاد خواهیم کرد.
POS تمام پروسه استخراج را مجازی میکند و اعتبارسنجها جای ماینرها و دستگاههای ماینینگ را میگیرند.
به طور کلی مراحل انجام کار به این صورت خواهد بود:
به جز توافق جمعی پروژههای دیگری نیز وجود دارند که از ویژگیهای مربوط به سهامداری بهره میگیرند.
در این پروژهها کاربران تعدادی از توکنهای خود را Staking میکنند و در ازای آن مزایایی مانند امکان رای دادن و اجرای Masternode ها را دریافت میکنند.
هرکدام از این پروژهها نسخه مخصوص خود از الگوریتم POS را اجرا میکنند.
در این مطلب قصد داریم سه تا از این پروژهها که از POS استفاده میکنند و یا قرار است که آن را در شبکه خود اجرا کنند را بررسی کنیم.
بعد از آن روش DASH برای استفاده از ویژگیهای سهام برای اجرای Mastenode ها را تجزیه و تحلیل خواهیم کرد.
قبل از شروع بهتر است برخی مسایل در اینجا روشن شود. اتریوم در واقع از POS استفاده نمیکند و یک کوین POW است؛ ولی در مراحل نهایی اجرای اتریوم نهایتا اثبات سهام یا همان POS روی آن اجرا خواهد شد.
نام پروژه POS اتریوم “پروتکل کسپر” است. پروتکل کسپر میتواند تنها نقص موجود در Proof Of Stake را حل و فصل کند؛ اما این نقص چیست؟
یک نقص در POS وجود دارد با نام Nothing at Stake.
اگر بخواهیم نام این نقص را از انگلیسی به فارسی ترجمه کنیم شاید نزدیکترین عبارت “سرمایهگذاری روی هیچ” باشد؛ اما با مطالعه مطالب زیر به طور کامل با آن آشنا خواهید شد.
شرایط زیر را در نظر بگیرید:
در تصویر بالا ما نمایی از زنجیره اصلی را داریم که با رنگ آبی نمایش داده شده و تا بلوک شماره 53 استخراج شده است.
با این حال یک شاخه فرعی و موازی قرمز رنگ وجود دارد که از بلاک شماره 50 شروع میشود.
چه اتفاقی میافتد اگر چند ماینر خرابکار به استخراج و تایید تراکنشها در بلوک 51 و 52 قرمز ادامه دهند و اینکار را تا پیشی گرفتن از زنجیره آبی پیش ببرند؟
در این صورت تمام تراکنشهایی که در بلوک 51، 52 و 53 زنجیره آبی قرار گرفته است خالی شده و رد میشوند. در سیستم اثبات سهام احتمال اتفاق افتادن چنین موضوعی امکان دارد.
حال فرض کنید در POW یک ماینر خرابکار قصد داشته باشد در زنجیره قرمز به کار خود ادامه دهد و شروع به استخراج و تایید تراکنشها کند، در این صورت هیچ ماینر دیگری به او نمیپیوندد؛ زیرا اینکار به هیچ وجه توجیه خاصی ندارد و ماندن در زنجیره طولانیتر بدون خطر و سودآورتر است.
در ضمن POW نیازمند تلاش و هزینه زیادی است پس هیچ ماینری بلوکی را که ارزشی ندارد و در نهایت نیز توسط شبکه رد میشود پر نمیکند.
در نتیجه در سیستم POW هیچگاه شاهد چندپاره شدن بلاکچین نخواهیم بود؛ زیرا این موضوع شدیدا گران و بی ارزش است.
در مورد POS قضیه فرق میکند.
شما به راحتی میتوانید پول خود را روی هر دو زنجیره بگذارید و بدون هیچ ترسی از هرگونه پیشامدی نتیجه را ببینید زیرا در نهایت این شما هستید که سود کرده و برنده هستید و چیزی برای از دست دادن ندارید.
این مشکل با نام Nothing at Stake شناخته میشود و اتریوم با پروتکل کسپر این مشکل را حل کرده است.
پروتکل کسپر یک مکانیسم POS است یک سیستم مجازات درونی دارد و به صورت زیر کار میکند:
در این سیستم هر اعتبارسنجی که بخواهد خرابکاری کند سریعا توبیخ میشود؛ پس ریسک ایجاد آن نقص ذکر شده از بین میرود چون در اینجا کاربران چیزی برای از دست دادن دارند و برای مثال سراغ زنجیره قرمز نمیروند.
فرق مهم پروژه بیتکوین در POS با دیگر پروژهها نیز در همین است.
این موارد به این معنیاست که اعتبار سنجها باید شدیدا سیستمهای خود را بررسی کنند و تنبلی کردن در این مورد میتواند باعث از دست رفتن سرمایهشان بشود.
در حال حاضر دو نسخه از الگوریتم کسپر بطور موازی در حال توسعه است:
EOS قصد دارد که به یک سیستمعامل غیرمتمرکز برای اجرای اپلیکیشنهای غیرمتمرکز در مقیاس صنعتی تبدیل شود.
هدف اصلی EOS که توسط دن لاریمر (Dan Larimer) و برندان بلومر (Brendan Blumer) تاسیس شده همین است و این پلتفرم به یکی از پربحثترین موضوعات در فضای رمزارزها تبدیل شده است.
همانطور که در بالا گفته شود اتریوم در حال حاضر از POW استفاده میکند که باعث کند شدن سرعتش میشود؛ ولی EOS قصد دارد با استفاده از یک الگوریتم خاص POS بتواند میلیونها تراکنش در هر ثانیه را انجام دهد.
این پلتفرم برای این منظور از DPOS استفاده میکند که در ادامه به توضیح آن خواهیم پرداخت.
در DPOS نمایندگان از بین اعتبارسنجها از طریق یک سیستم رایگیری تاییدکننده جامع و دایم انتخاب میشوند. این نمایندگان مسوول انجام پروسه توافق جمعی خواهند بود.
در EOS این نمایندگان “تولیدکنندگان بلاک” نامیده میشوند و به طور کلی از بین تعدادی از اعتبار سنجها 21 تولیدکننده بلاک انتخاب میشود. هرکسی میتواند در انتخابات نمایندگان و تولیدکنندگان بلاک شرکت کند و متناسب با تعداد رایهایش میتواند به اعتبارسنجی بلاکها اقدام کند.
وظایف اصلی تولیدکنندگان بلاک به شرح زیر خواهد بود:
همانطور که تا به الان احتمالا متوجه شدهاید DPOS بسیار سریعتر از POS های عادی عمل میکند؛ زیرا Node های کمتری در انجام کار اعتبارسنجی دخالت دارند.
EOS در حال حاضر به رکورد 3996 تراکنش در هر ثانیه رسیده است و اسکرینشات زیر بلاکهایی که در تنها 0.5 ثانیه در شبکه EOS تایید شدهاند را نشان میدهد.
TAPOS یک ویژگی در نرمافزار EOS است که این ضرورت را ایجاد میکند که هر تراکنش باید هش مربوط به بلاک قبلی خود را در اختیار داشته باشد و با اینکار از ایجاد تراکنشهای مشابه در بلاکهای دیگر جلوگیری میشود، کاربرانی که قصد ایجاد انشعاب در شبکه را دارند شناسایی میشوند و امکان خرابکاری اعتبارسنجها نیز بسیار کم میشود.
هرچند اتریوم و EOS هر دو از قراردادهای هوشمند استفاده میکنند، تفاوتهای اساسی در فلسفه و اهدافشان وجود دارد.
شما میتوانید اتریوم را یک سوپرکامپیوتر در نظر بگیرید که منابع و تجهیزات خودش را به توسعهدهندگان اجاره میدهد تا برنامههای غیر متمرکز خود را اجرا کنند و از آن طرف EOS پلتفرمی است که میتوانید این منابع را خریداری کنید و به نوعی دیگر بحث اجاره وجود ندارد و شما صاحب آن منابع هستید.
در EOS میتوانید با توکنهای خود تجهیزاتی مثل پهنای باند شبکه و CPU را خریداری کنید و بعد از فروختن این منابع توکنهای خود را پس بگیرید.
TEZOS یک پلتفرم خودگردان و غیرمتمرکز است که از قراردادهای هوشمند استفاده کرده و توسط آرتور بریتمن (Arthur Breitman) و کتلین بریتمن (Kathleen Breitman) پایهگذاری شده است.
این کمپانی در کشور سوییس قرار گرفته است و در یک عرضه اولیه کوین توانست تنها در عرض دو هفته 232 میلیون دلار سرمایه جمعآوری کند.
TEZOS از یک سیستم POS با نام LPOS و یا به طور کامل Liquid Proof Of Stake برای توافق جمعی استفاده میکند.
LPOS از ویژگیهای هردو سیستم POS که در این مطلب به آن اشاره شد به صورت ترکیبی استفاده میکند. LPOS از ویژگیهای دموکراسی مستقیم و دموکراسی از طریق نمایندگان به صورت شناور بهره میبرد.
ویژگیهای این نوع سیاست اینگونه است که:
بر خلاف DPOS انتخاب نمایندگان نباید به سرعت و به صورت قطعی انجام شود و این کاملا انتخاب خود افراد است که برای خود نمایندگانی تعیین نمایند.
برای اینکه جزوی از LPOS باشید و در مورد بلاکچین تصمیمگیری کنید باید تعداد خاصی از توکنهای TEZOS خود را سرمایهگذاری کنید، به فعالیت سرمایهگذاری توکنها در این سیستم “پختن” (baking) گفته میشود.
شما در طی یک پروسه با نام پختن یا baking میتوانید بلاکهای جدید پیدا کرده و به بلاکچین اضافه کنید.
کسانی که اینکار را انجام میدهند به اصطلاح آشپز یا Baker گفته میشود و آشپزها بلاکها را با توجه به سهم خود از توکنها جمعآوری میکنند.
در ادامه هر بلاک توسط یک آشپز تصادفی پخته شده و بعد توسط 32 آشپز دیگر تایید میشود. اگر همه چیز در مورد بلاک آماده باشد به بلاکچین اضافه میشود.
آشپز برنده که توانسته است بلاک را تایید کند در ازایش پاداش میگیرد. همانطور که گفته شد هر فرد میتواند توکنهای خود را به نمایندگان خود بدهد و او کار اعتبارسنجی بلاکها را انجام دهد؛ ولی با اینکار مالکیت توکنها از دست آن فرد خارج نشده و در نهایت پاداش این بلاک بین آن دو توزیع میشود.
DASH یکی از معروفترین رمزارزهای موجود در بازار امروز است.
ایوان دافیلد (Evan Duffield) در سال 2010 شیفته بیتکوین شد و در مورد تکنولوژی آن مطالعه کرد؛ ولی مشکلاتی با سرعت پایین انجام تراکنشهای بیتکوین داشت.
به همین دلیل در ژانویه سال 2014 میلادی رمزارز خود را استفاده از هسته مرکزی و اصلی بیتکوین اختراع کرد و آن زمان آن را XCoin نامید و در ادامه به Dark Coin تغییر نام داد.
این رمزارز بعد از Dark Coin نیز با عنوان DASH شناخته شد. DASH در واقع نماینده عبارت “Digital Cash” به معنای پول نقد دیجیتالی است.
ویژگیهای خاص و اصلی DASH چیست؟
همانطور که در خط آخر خواندید DASH از پروتکل POW استفاده میکند؛ پس چرا باید در مقالهای که در مورد کوینهای POS صحبت میکنیم، به آن اشاره کنیم؟
جواب این سوال این است DASH از ویژگیای استفاده میکند که به کاربرانش اجازه میدهد Masternode اجرا کرده و به شبکه خدمات بدهند.
Masternode ها مانند Full node های بیتکوین هستند؛ ولی این تفاوت وجود دارد که صاحبان Masternode باید خدمات خاصی را به شبکه عرضه کرده و در ضمن مبلغ قابل توجهی را نیز سرمایهگذاری کنند.
هر کاربر برای اینکه بتواند یک Masternode را میزبانی کند باید 1000 کوین دش سرمایهگذاری کند.
حال سوال بعدی که پیش میآید این است که چرا یک Masternode باید این مقدار سرمایهگذاری انجام دهد؟
هر Masternode با توجه به میزان سهمش بخاطر خدماتی که انجام داده است پول دریافت میکند.
امید به دریافت پول و پاداش باعث میشود Masternode ها بیشترین تلاش را در راستای حصول بهترین نتیجه برای شبکه را داشته باشد. DASH اولین رمزارزی بود که پروتکل Masternode را وارد دنیای ارزهای دیجیتال کرد.
Masternode ها یک شبکه ردیف دوم (second-tier network) هستند که بعد از اثبات کار شبکه ردیف اول، یعنی ماینرها، اثبات سرویس را انجام میدهند و این دو سیستم با همدیگر کاربرد شبکه DASH را فوقالعاده بالا میبرد.
هر وقت یک Masternode آنلاین شود، مسوول انجام چندین فعالیت مثل ارسال خصوصی تراکنش و ارسال فوری تراکنشها خواهد بود و همچنین مدیریت شبکه نیز به عهده او میباشد.
ایجاد یک Masternode نیازمند تلاش و هزینه مالی زیادی است و به همین دلیل بخاطر تحریک کاربران به اجرای آن 45 درصد از سود هر بلاک به آنها پاداش داده میشود؛ اما برای دقیق شدن روی نحوه محاسبه پاداشها نیاز است که پارامترهای زیر را مطالعه کنید.
با توجه به اینکه تعداد Masternode های شبکه DASH پیوسته در حال تغییر است، برای محاسبه میزان پاداش باید از فرمول زیر استفاده کرد:
n/t)*r*b*a)
در این فرمول:
Staking به معنای ذخیره کردن مقدار توکن برای دستیافتن به سود است. میتواند معادل Staking را سرمایهگذاری یا سپرده کردن توکن نام گذاشت.
“شتاب توکن” (token velocity) یک مقیاس است که برای ارزشگذاری یک رمزارز خاص در طولانی مدت استفاده میشود.
در حال حاضر باید این واقعیت را قبول کنیم بازار ارزهای دیجیتال پر از توکنهای غیر ضروری شده است که تنها برای جمع کردن سرمایه برای توسعهدهندگانشان هستند و بعد از اینکه به قیمت مورد نظر صاحبان پروژه برسد، فروخته شده و به احتمال زیاد بی ارزش میشوند.
با توجه به اینکه این توکنها ارزش نگهداری بسیار پایینی دارند؛ اصطلاحا گفته میشود که “تندی توکن” بالایی دارند.
یکی از بهترین روشهای پایین نگه داشتن تندی توکن این است که توکنها را برای Staking در شبکه نگهداری کنید. به همین خاطر است که کوینهای استفاده کننده از POS از تندی توکن بسیار پایینی برخورددار هستند.
اگر شما در حال حاضر مقدار بسیار زیادی از توکنهای یک پروژه خاص را در اختیار دارید؛ یعنی به موفقیت آن ایمان داشته و به سود حاصل از آن چشم دوختهاید. پس بهتر است که توکنهای خود را Staking کنید، البته اگر چنین قابلیتی در آن کوین وجود داشته باشد.
بسیاری از رمزارزها و پروژههای مربوط به ارز دیجیتال سیستم اثبات سهام و یا POS را اجرا کردهاند و یا برای آن برنامهریزیهای بلندمدت داشته و در دستور کار آنها قرار دارد.
کوینهای جدید بیشتر به سمت مکانیسم توافق جمعی POS روی آوردهاند و DASH نیز یکی از موفقترین پروژهها برای وارد کردن ویژگیهای روش POS در POW است.